اخبار عمومی

داستان کوتاه موش یک کلمه است

داستان کوتاه موش یک کلمه است

کلمه ها  امروز صبح نمی توانند  نفس بکشند،  مثل مورچه های ریزی که وقتی بچه بودم می ریختمشان توی شیشه ی کوچکی تا ذله شوند، چون یکی شان گازم گرفته بود . ترس واز جهنم باعث شد تا این بازی را فراموش کنم، اگر چه این سال ها مدام تماشاگر جشن موش سوزی بوده ام. آخرین‌بار، هفته‌ی‌پیش‌تو اتاق‌یکی‌از همسایه‌ها، موش‌افتاده‌بود.

 

داستان کوتاه موش یک کلمه است

 

یکی از زن ها جیغ‌می‌کشید و گوشه‌ئی را نشان‌می‌داد.
ـ موش‌… موش!
مردها و زن‌های همسایه می‌خندیدند.  گاه‌از پنجره  نگاه‌شان می‌کنم‌. هر روز تو این‌مجتمع‌  سی‌و دو واحدی‌ماجرایی‌  پیش‌می‌آید، اما ماجرای‌موش‌ و موش‌سوزی‌سال‌هاست‌که‌ادامه‌دارد.

 

روزنامه‌ی صبح  را  ورق‌می‌زنم‌. بیشتر خبرها درباره‌ی‌جنگ‌آمریکا و عراق‌است‌.   در روزنامه‌همشهری‌مقاله‌ئی‌ نوشته‌شده‌به‌نام ” زیر پوست‌جنگ‌”  مردی‌کنار خاک‌و خل‌اسکلتی‌ را بیرون‌کشیده‌. سرش‌را گذاشته‌  روی‌صورت‌اسکلت‌. این‌صفحه‌تنها صفحه‌ئی‌  ست که‌جدا   می کنمش.  گاهی‌فکر می‌کنم‌کلمه‌ها ارزشی‌ ندارند، تصویر کافی‌ست‌. تصویری‌که‌از واقعیت‌گرفته‌شده‌، بدون‌هیچ‌ واسطه.

 

 

روزنامه‌ها، اخبار …تمام‌صفحات‌سیاه‌شده‌از جنگ‌  عراق‌ و آمریکا…جنازه‌ها با دست‌و پاهای‌قطع‌  شده‌…تانک‌ها، سربازهای‌ آمریکایی‌ …
ـ ۲۹ اوریل‌. شناعت‌. قربانیان‌از گورهای‌دست‌جمعی‌ بیرون‌کشیده‌می‌شوند. گورستانی‌نزدیک‌زندان‌مخوف‌ابوغریب‌. حدودهزار نفر در این‌گورستان‌دفن‌شده‌اند که‌شماره‌های‌برگورشان‌تنها نشانی‌ آن‌هاست‌. با تسخیر زندان‌دسترسی‌به‌پرونده‌ها… اجسادشان‌را… تا مراسم‌کفن‌و دفن‌…

 

رمان قاصدک پرواز pdf

 

آن‌چه‌در اطراف‌  ما می‌گذرد کلمه‌است‌؟ واقعیت‌است‌؟ واقعیت‌روی‌پوست‌و گوشت‌و استخوان‌و روح‌ما اثر می‌گذارد؟   روزنامه ها و دست نوشته هایم را جمع میکنم …. نوشتن‌حالا برای‌من‌دفع‌آشغال‌هایی‌ست‌که‌خورده‌ام‌… سمی‌ست‌که‌سرم‌را گرم‌می‌کند به‌مرگ‌، به‌ادامه‌ی‌مرگ‌، مرگی‌که‌تما می ندا رد . گاه ‌  تصویر هم‌مُرده‌است‌با وجود این‌که‌عین‌واقعیت‌را در لحظه‌ئی‌ خاص‌به‌ثبت‌می‌رساند. تصویر نمی‌تواند بوی‌زهر اجساد  را نشان‌بدهد … تصویر و کلمه‌نمی‌توانند لحظاتی‌را که‌فقط‌ما، فقط‌ ما تماشاگر بوده‌ایم‌به‌وضوح‌نشان‌بدهد.

 

رمان مرواریدی در صدف pdf

 

از بیرون‌سروصدا می‌آید.   پرده‌را کنار می‌زنم‌. دورتر بچه‌ها دارند بازی‌می‌کنند. دو طرف‌طنابی‌را می‌کشند و جیغ‌می‌زنند.
پائین‌ پنجره‌زن‌ها و مردها دور هم‌جمع‌شده‌اند. یکی‌شان‌موش‌ به‌تله‌ افتاده‌ئی‌را آورده‌وسط‌جمعیت‌.  موش‌  در حال‌خوردن‌تکه‌پنیری‌به‌ دام‌افتاده‌. چشم‌های‌ریزش‌دودو می‌زند. مردی‌ریزجثه‌جلو می‌آید.  یکریز می‌خندد.با صدای‌  بلند می‌گوید:  ” نفت‌خیلی‌خوب‌آتیشو روشن‌ می‌کنه‌ !   ”

 

رمان میرآباد pdf (بدون سانسور)

 

صدای‌  دست زدن جمعیت  بالا می‌رود.   مردی‌که‌پیرهن‌ سرمه‌ئی‌پوشیده‌،  شیشه‌نفت‌را روی‌موش‌سرازیر می‌کند. موش‌دست‌وپا می‌زند.   از طعمه‌جدایش‌  کرده‌اند. منگ‌ایستاده‌. انگار تصمیم‌ می‌گیرد که‌بدود…یکی‌شان‌کبریت‌می‌زند. کبریت‌را می‌اندازد روی‌ موش‌… حالا بچه‌ها بازی‌نمی‌کنند، ایستاده‌اند، بی‌آنکه‌جلو بیایند.
موش شعله‌ ور شده‌است . می‌دود. دست‌و پاهای‌کوچکش‌به‌سمت‌بالا چرخ‌ می‌خورد. انگار که‌می‌خواهد چیزی‌را بگیرد و یا برقصد. تو دست‌و پاها ی جمعیت می‌چرخد، سیاه‌شده است ‌. حالا دارد جمع‌می‌شود…ریز و مچاله‌ شده‌.

 

رمان فریاد زیر آب pdf (بدون سانسور و حذفیات)

 

بچه‌ها بازی‌شان‌را ادامه‌می‌دهند. پشت‌لباس‌همدیگر را گرفته‌اند. با صدای‌بلند می‌خوانند: هووو…هووو…کیش‌…کیش‌ …
یکی‌از زن‌ها می‌گوید:  ” چه‌قدر دست‌وپاهاش‌کوچولوِ!  ”
صدای کف‌زدن‌زن‌ها و مردها می‌پیچد. چند مرد با دست‌های کوچک و ناخن‌های کوتاه‌  دور موش‌  می‌رقصند.
می روم به محوطه. بوی  گوشت سوخته ‌پیچیده‌است … بوی نفت‌و بوی‌گوشت‌… جمعیت‌هنوز دور تله‌موش‌ایستاده‌اند و بچه‌ ها همین‌طور فریاد می‌زنند: هووو…هووو …کیش‌… کیش‌ .

 

رمان هشت متری PDF (بدون سانسور)

 

می ایستم  کنار دیوار  .آفتاب‌  سرد پائیزی‌بی‌تفاوت‌  می‌تابد روی دیوار  و مورچه‌ ها آرام‌آرام‌، پشت‌سرهم‌،  از دیوار بالا می‌روند . کنار پایم‌، مورچه‌ی‌پردار سیاهی‌، سرش‌را می‌کوبد به‌  دیوار… بال بال می زند  و باز دوباره سرش را می کوبد به دیوار. یکی از همسایه ها تله موش را با پا به کناری  می اندازد و می گوید : ” مورچه  وقتی می خواد بمیره ، بال در میاره !  ”

 

رمان بانوی کثیف از نیلو PDF (بدون سانسور)

 

یکی شان می گوید :  “نفت مورچه ها  را خوب می سوزونه ! نسلوشونو از بین می بره .   ”
این بار جمع شده اند که مورچه ها  را بسوزانند .  دور می شوم  از جمعیت …  صدای بچه ها هنوز توی گوشم می پیچید، صدای جیغ و فریاد و صدای دویدن هایشان …

نویسنده: میترا داور

 

 

*******************************************

 

رمان گریه میکنم برایت pdf

رمان جیوه سیاه pdf | رز مشکی

کتاب رمان تماما مخصوص اثر عباس معروفی PDF

رمان ندیدنت سخته pdf

رمان همسر کوچک من پی دی آف PDF

رمان فصل وصل پی دی اف pdf

رمان فصل وصل pdf

رمان سقف کاغذی pdf

دانلود رمان هراس ابدی PDF

رمان سیگار شکلاتی pdf

رمان آغوش اجباری PDF

رمان دزیره اثر آن ماری سلینکو

رمان پر اثر شارلوت مری ماتیسن

رمان دختر طلاق PDF

رمان خوب همخون به قلم نازنین دیناروند pdf

رمان سوخته دامانم پی دی اف pdf

رمان ارباب خشن و وحشی من pdf

رمان از پارتی تا پایگاه PDF

رمان زاده ایل قشقایی pdf

رمان عاشق آشکار شده pdf

رمان تنهایی پر هیاهو pdf – بهومیل هرابال

کتاب محکم در آغوشم بگیر pdf

رمان اسیر یک روانی از حدیث نادی PDF

رمان ناجی pdf

رمان عشق بی رحمه pdf

رمان بازمانده ای از طبیعت PDF

رمان دختر آبشار PDF

رمان درنده تاریک شب PDF

رمان فرشته شیطانی PDF (Evil angel ) میس اویل

رمان زهر تاوان بدون سانسور pdf

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا