انرژیهای تجدیدپذیر
آخرین گزارشهای سازمان جهانی هواشناسی حکایت از گرمای بیسابقۀ زمین در سال جاری میلادی دارد. این موضوع در آیندۀ نزدیک بر بسیاری مناسبات کشورها اثر نامطلوب میگذارد؛ در ایران به بحران بیشتر برای دسترسی به آب موردنیاز میانجامد و در کشورهایی همچون کانادا به تغییر چشمگیر اقلیم.
در رسیدن به این حد گرمای طاقتفرسا در جایجای جهان، همگی ساکنان کرۀ مسکون به نوعی دخیل هستند؛ افرادی کمتر و افرادی بیشتر. کشورهایی کمتر و کشورهایی افزونتر. این گرمای هشداردهنده را کارشناسان در قالب اصطلاح گرمای جهانی (Global Warming) سالهای بسیاری است که مطرح کردهاند و دربارۀ عواقب آن نیز بارها هشدار داده و تاکید کردهاند که این پدیده به صورت قابل ملاحظه، از پراکنده شدن گازهای مضر در هوا به وجود آمده است.
شاید پذیرفتن اینکه ما در طول روز چهقدر گاز مضر در هوا پخش میکنیم سخت باشد، اما بهتر است بدانیم وقتی برای سوخت خودروهایمان از بنزین یا دیزل استفاده میکنیم، هنگامی که برای پیکنیک در جنگلی زیبا آتشی روشن میکنیم، موقعی که برای رفتن به یک میهمانی عطری را روی پوستمان اسپری میکنیم، وقتی که شالیزارهای بزرگ را کرتبندی میکنیم و مادامی که زباله تولید میکنیم، در حقیقت با درصدی مشخص، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در حال تولید گاز گلخانهای و فرستادن مستقیم این مهمان ناخوانده به فضای اتمسفر دور زمینمان هستیم.
شاید دغدغههای زندگی در کشورهای در حال توسعه آنقدر باشد که از فکر کردن به خوراک، پوشاک و مسکن فراتر نرود اما با دیدن اخبار مهیب تحول اقلیم و حوادث طبیعی به نظر میرسد دیگر باید از اضافه وقت رقابت شدید برای کاهش گازهای گلخانهای استفاده کرد.
سهم ما چه می شود؟
در بسیاری از موضوعات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی مجازی ما همواره در جستجوی سهم شایستۀ خودمان هستیم اما با مقدمۀ بالا، وقت آن فرا رسیده که هر ایرانی به دنبال تعریف سهمی ولو کوچک در کاهش گازهای گلخانهای باشد چون بیشک هزینه و آسیب ما از شرایط مهیبی که منتظرمان نشسته، بیشتر خواهد بود.
در کشور ما تالابهایی بزرگ رو به خشکی گذاردهاند، منابع آب زیرزمینی به صورت رقتباری نابود شدهاند و مراتع و جنگلها در مدت چند دهه از نقشه محو گشتهاند. زمینهای کشاورزی در مساحت هزاران هکتار تغییر کاربری دادهاند و آبیاری مزارع و مراتع هم با مشکلات گستردهای از لحاظ شیوهها و نوع کشت و کارها دست به گریبان است.
در این شرایط، قائل شدن سهمی کوچک برای خود در گام نخست به بهبود شرایط ملی و آسیبپذیری کمتر جغرافیای میهنمان منجر میشود و البته در گامی مهمتر، به نگهداری مسئولانه تر از کره زمین میانجامد.
ضرورتِ چارهجویی ملی
علاوه بر سهم فردی اشخاص در کاهش گازهای گلخانهای، لازم است که نهادها، سازمانها و دستگاههای متولی در بخشهای مختلف جامعه نیز در این زمینه نصیب معنوی و مادیای برای خود قائل شوند. نقش شرکتهای متولی تولید انرژی بیشک از دیگران پراهمیتتر و برشِ کیکِ تاثیرگذاریشان بزرگتر است. شرکتها و سازمانهایی که حجم گستردۀ برق، گاز و نفت موردنیاز انواع مصارف را به مدارها و لولههای مربوطه تزریق میکنند و راه پیچیدهای از تامین سوخت و تجهیزات موردنیاز تا تولید انرژی، پیش رویشان گسترده شده است.
اینجاست که یک پرسش پیش میآید: آیا برای تولید انرژی به سوخت نیازمندیم؟ پاسخ قطعا مثبت است. عمدهترین سوخت مصرفی برای تولید برق در خلال سالها و قرنها همچنان سوختهای فسیلی است یعنی برای تولید برق باید ناخواسته حجم زیادی گاز مصرف کرد که خود این کار، هم به تمام شدن زودتر این سوخت فسیلی میانجامد، هم به تولید بیرویۀ گاز گلخانهای. پس بدون شک باید در وهلۀ نخست تولیدکنندگان برقی مانند مپنا به فکر چارهجویی ملی برای جایگزینی مناسب در این روند باشند.
مهار انرژیهای تمامنشدنی
به منظور کاهش تخریب محیط زیست و حفاظت بهتر از زیستگاه مسکون، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر(Renewable Energy) مدتهاست که مطرح و عملیاتی شده است. انرژیهای قدیمی همچون نیروی باد و تابش خورشید که در طبیعت هر روز تکرار و متولد میشوند و منابع آنها نیز محدود نیست همان انرژیهایی هستند که انگار تمام نمیشوند و همیشه وجود دارند. استفاده از تجهیزات مناسب برای مهار کردن این انرژیها حرف نخست در صنعت تولید را میزند؛ موضوعی که به دانش روز و توان علمی نخبگان هر جغرافیا بر میگردد. دانشی که خواهد توانست با نصب مهارکنندههای مدرن، برق را از باد و خورشید تولید کند و به چراغها، خنککنندهها و حتی موبایلهای خاموش ما برساند.
در آشفتگی شرایط زیستمحیطی شاید دیگر چرخاندن کُرههای تزئینی جغرافیایی برای پیدا کردن کشورها مفهومی نداشته باشد. شاید بهتر باشد در میان جدول کشورهای کاربرِ انرژیهای تجدیدپذیر به دنبال یافتن شمارۀ کشومان باشیم. به راستی ایران چندمین کشور در به کارگیری انرژیهای تمامنشدنی است و آیا سرزمین آفتاب با دشت کویرش و با سرزمین بادهای صد و چند روزهاش توانسته است این منابع ارزشمند را به خدمت گیرد؟
ایران از سال ۱۳۹۱ با تصویب مجلس شورای اسلامی به عضویت آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر درآمده است اما تا کنون کمتر از ۳ درصد انرژی کاربردی درون مرزهای کشور از نیروهای تجدیدپذیر تامین میشود. در میان انبوه شرکتهای بخش خصوصی که مولد انرژی هستند، نقش گروه مپنا در توسعۀ استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر قابل تامل است. شرکت تولید انرژیهای تجدیدپذیر مپنا با فعالیت موثر خود چند سالی است که به جرگۀ ناجیان کرۀ زمین از آزار مضاعفِ گازهای گلخانهای پیوسته است.
برق پاک
اگر تا چند قرن پیش، داشتن مزرعههای سبز و چند صد هکتاری از افتخارات مردم هر منطقه بود، اکنون داشتنِ مزرعههای مدرن همچون مزرعههای بادی (wind farm) از موضوعات غروربخش برای مردم هر منطقه به شمار میرود. در همین رویکرد زیست محیطی، مزرعۀ بادی کهک در استان قزوین و حوالی تاکستان جلب توجه میکند؛ مزرعهای که با نصب هشت توربین بادی، از وزش باد این منطقه ۲۰۰ مگاوات برق تولید میکند یعنی میتواند برق ۱۱ هزار منزل مسکونی را تامین کند. در هر کدام از این منازل بیشک استفادههای مختلفی از این برق پاک میشود و جالب خواهد بود اگر کودکان آنها بدانند دیدن یک کارتون دوستداشتنی از تلویزیون، محصولِ مهار نیروی بادی است که در دشت تاکستان میوزد.
کمتر از نیم درصد
از زمانی که شاعران غزلسرای قدیم دربارۀ عنصر باد شعرهای توفانی سرودند تا زمانی که بسامد واژۀ باد در شعرهای معاصر بالا گرفت، حتی وقتی که “باد” به نام فیلم عباس کیارستمی وزید، کمتر کسی گمان میکرد که جز موضوعات شعری، هنری یا سیاسی، باد میتواند مفاهیم گستردۀ صنعتی و اقتصادی هم خلق کند.
امروزه عنصر باد در بیشتر کشورهای پیشرفته منبع مهمی برای تولید انرژی پاک به شمار میرود و سهم شایانی در اقتصاد سبز جوامع دارد. اقتصاد سبز در این رویکرد به مفهوم توسعه مبتنی بر حفظ محیط زیست و عدم استفاده از انرژیهای فسیلی به علت محدود بودن و آلوده بودنِ آنهاست. بر همین اساس، کشورها به داشتن مناطق بادخیز از آن رو افتخار میکنند که مجبور نیستند انرژیهای محدود داخل مرزهای خود را برای تولید برق اتلاف کنند و به یاری استفاده از تجهیزات مناسب در مناطق بادخیز میتوانند حجم قابل توجهی از نیروی برق موردنیاز مردم خود را تامین کنند.
استقرار تجهیزات مناسب در مناطق بادخیز البته به سرعت و جهت وزش باد و همچنین به توان علمی هر کشور برای بهرهبرداری از نیروی باد بستگی دارد. در ایران، یکی از قطبهای تولید انرژی از باد در استان قزوین قرار دارد؛ نقطهای در ۲۰ کیلومتری شهر قزوین که کهک نام دارد و بستر “باد مِه” است؛ بادی که در اثر نفوذ سیستمهای پرفشار از شمال و شمال غربی از گردنه منجیل وارد منطقه قاقازان و کهک میشود و به صورت قیفیشکل دشت قزوین را فرا میگیرد.
با توجه به ظرفیتِ عظیم این مولفۀ طبیعی در منطقه کهک، شرکت مپنا با مهندسی بومی و توان علمی نخبگان خود، توربینهایی را تولید و در این محدوده نصب کرده است که میتوان آنها را نوادگان آسیابهای بادی هزارههای پیش دانست. تجهیزات عظیمالجثهای که در سرعت باد ۵/۳ متر بر ثانیه تا ۲۵ متر بر ثانیه برق تولید میکنند و با ارتفاع ۸۵ متری برجها و پرههای سهگانه ۵۰ متریشان، نسل جدیدی از همنوعان خود هستند که “مزرعه بادی کهک” را متولد کردهاند.
برای شناخت بهتر مزرعه کهک شاید بهتر آن باشد که بدانیم اگر این مزرعه نبود چه میشد. به این منظور با مهندس اکبر ادیبفر، مدیرعامل شرکت تولید انرژیهای تجدیدپذیر مپنا، به گفت و گو نشستهایم. شخصی که مدیریت مزرعه بادی کهک را به عهده دارد و به دلیل سالها کار پژوهشی و همچنین تالیف کتاب موفق “توربینهای بادی” چهرهای شناخته شده به شمار میرود.
پاسخ وی به پرسش بالا این است: اگر مزرعه کهک نبود، برای مقابله با انتشار گازهای گلخانهای که از راه سوخت منابع فسیلی منتشر میشد، به کاشت ۱۱میلیون درخت نیاز داشتیم. همچنین اگر کهک نبود باید ۹۰ میلیون لیتر گازوییل مصرف میشد تا ۱۰۰ مگاوات برق در نبود مزرعه کهک به مدار وارد شود. علاوه بر این، نفس تولید ۲۵۰ هزارتن گاز CO2 در فقدان کهک، موضوعیست که جوامع دیگر به یقین در برابر آن موضع میگرفتند.
بنا به ارزیابی سازمان ملل متحد
به ازای یکسال کارکرد یک نیروگاه بادی ۱۰۰ مگاواتی :
۹۰ میلیون لیتر گازوئیل مصرف نمیشود
۲۵۲۰ هزار متر مکعب آب مصرف نمیشود
۲۵۰ هزار تن CO2 تولید نمیشود
معادل کاشته شدن ۵۰ میلیون اصله درخت است
او توضیح میدهد: «این مزرعه تولید ۱۰۰ مگاوات برق را به وسیلۀ ۴۰ توربین نسل جدید بادی در دستورکار خود دارد. مساحت کلی آن ۴ هزار هکتار است که چندین پارچه آبادی در استان قزوین را شامل میشود و البته باید تاکید کنم که فقط دو درصد از کاربری این اراضی به تولید برق اختصاص دارد و باقی زمینها توسط کشاورزان و دامداران محترم بومی بهرهبرداری میشود.»
ادیبفر ادامه میدهد: «تا کنون ۱۳ توربین بادی در این منطقه نصب شده است و تعداد توربینها تا پایان سال جاری به ۲۲ واحد میرسد. در برنامۀ مدون مزرعۀ بادی کهک تا پایان سال ۱۳۹۷ زمان دقیق تکمیل مراحل نصب تمامی توربینها برآورد شده است و در آن صورت، تولید ۱۰۰ مگاوات میسر خواهد بود. البته این موضوع به صورت مستقیم با همکاری دولت در موضوع تامین مالی و اخذ وام از صندوق توسعه ملی ارتباط دارد تا بر این اساس بحث های زیربنایی برای تکمیل پروژه محقق شود.»
مدیر مزرعه بادی کهک به ظرفیت نصبشده توربینهای بادی برای تولید برق در ایران اشاره می کند و میافزاید: «بر خلاف کشورهای توسعهیافته که درصد قابل توجهی از کل برق تولیدیشان از انرژی بادی تامین میشود، در ایران کمتر از نیم درصد ظرفیت تولید برق به توربینهای بادی ارتباط دارد. این در حالی است که دو کشور دانمارک و فنلاند در سال گذشته و امسال، به لحظات طلاییای رسیدند که ۱۰۰ درصد برق تولیدیشان را از راه انرژی بادی تامین کنند. علاوه بر این کشورها، آلمان هم در استحصال برق از باد، کشوری موفق شناخته میشود.»
علاوه بر تفاوت فاحش در میزان بهرهبرداری از انرژی بادی در ایران نسبت به کشورهای پیشرفته، مردم ایران نیز شناخت بسیار کمتری از ارزشمندی این نیروی تجدیدپذیر دارند. مهندس ادیبفر معتقد است: «یکی از دلایل شناخت بیشتر مردم دیگر کشورها، فعالیت موثر سازمانهای مردمنهاد (سمن) است. برای نمونه، یک سمن در دانشگاه بریتیش کلمبیا مسئول تبلیغ، توسعه و تامین مالی در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر است. این نهاد در شهر ونکوور کانادا صندوقی را تحت سرپرستی دارد که مردم به صورت داوطلبانه به آن کمک مالی میکنند و در ازای آن، مطالعات تخصصی درباره شاخصههای کیفی هوا را مطالبه دارند. این سمن درباره تاثیر انرژیهای تجدیدپذیر بر هوای پاک ونکوور تحقیقات گستردهای دارد و بارها ثابت کرده است که بر همین اساس، شهرش در میان همه شهرهای دنیا، به جهت برخورداری از هوای پاک، از مناسبترین نقاط برای زندگی به شمار میرود. اهمیتِ حضور و فعالیتِ بخش خصوصی همان حلقه مفقوده در ایران است.»
لحظۀ طلایی ایران
مهندس ادیبفر به ضرورتِ بهرهمندی از دیگر انرژیهای تجدیدپذیر نیز اشاره و تاکید میکند: «در ایران بیش از انرژی باد، میتوان از قدرت بینظیر انرژی خورشیدی در درون مرزها بهره برد. کشور ما از دیرباز به عنوان سرزمین آفتاب تابان شناخته میشده است و اگر روزی بتوان تجهیزات مناسب را در دشتهای کویری کشور نصب کرد، موفق خواهیم شد کل ظرفیت برق موردنیاز کشور یعنی همۀ ۷۵ هزار مگاوات را از این راه تامین کنیم. البته اگر از تمامی ظرفیت وزش باد در کشور هم بتوانیم استفاده کنیم به تولید ۳۰ هزار مگاوات برق از بادهای ایران نایل خواهیم شد.»
این کارشناس انرژیهای تجدیدپذیر معتقد است: «هزینۀ ساخت و اجرای تجهیزات خورشیدی بسیار بیشتر از توربینهای بادی است. بازگشت سرمایه در نیروگاههای بادی نیز پروسۀ کوتاهتری دارد. نکتۀ دیگر آنکه، باد همیشه میوزد ولی انرژی خورشید فقط روزها قابل بهرهبرداری است و شبها نیاز به ذخیرهسازی دارد.» به گفتۀ وی تولید اقلام ویژه برای سازههای خورشیدی بسیار پیچیدهتر و گرانتر از تولید توربینهای بادی است. قیمت هر کیلووات برق تولیدی در روشهای خورشیدی بسیار گرانتر از برق تولیدی از نیروگاههای بادی خواهد بود.»
از آذربایجان تا خراسان
شرکت تولید انرژیهای تجدیدپذیر مپنا به احداث مزرعۀ بادی کهک بسنده نکرده است و اکنون پروژههای مهم دیگری را نیز در دستور کار خود دارد. مهندس ادیبفر توضیح میدهد: «در خراسان رضوی، پروژه “نشتیفان” را برای استحصال ۵۰ مگاوات برق از طریق توربینهای بادی کلاس یک تدوین کردهایم. کلاس توربینها در هر منطقه به شدتِ وزش باد بر میگردد و وزش باد در نشتیفان بسیار شدیدتر از کهک و نیازمند توربینهای قویتر است. همچنین نیروگاه بادی “آقکند” در استان آذربایجان شرقی، حومه میانه، از دیگر پروژههای مهم مپنا به شمار میرود که تولید ۵۰ مگاوات برق را هم از این طریق عملیاتی خواهیم کرد.»
دریافت گواهی بینالمللی
مدیرعامل شرکت تولید انرژیهای تجدیدپذیر مپنا در ماههای پیشرو به سه کنفرانس بینالمللی در حوزۀ انرژیهای تجدیدپذیر دعوت شده است. خودش میگوید: «در سالهای اخیر شاهد همکاری دیگر کشورها برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران هستیم. افتخار داریم که در جریان یک کنفرانس بینالمللی که در ایران برگزار خواهد شد، در مزرعۀ بادی کهک میزبان مدعوینی از کشورهای مختلف دنیا باشیم زیرا این مزرعه نخستین گواهی عدم تولید گازهای گلخانهای در ایران را از سوی سازمان ملل متحد دریافت کرده است؛ گواهیای که علاوه بر ارزش معنوی، ارزش اقتصادی برای ما دارد و سالانه چندین هزار یورو به دلیل بهرهمندی از آن به مزرعه بادی کهک تعلق میگیرد. جالب است بدانید که این مبلغ را مجریان پروژهها و کشورهایی پرداخت میکنند که از سوی سازمان ملل تولیدکنندۀ غیرمجاز گازهای گلخانهای تعیین شدهاند.»