داستان های مدیریتی(خودکار بیک)
علی اکبر رفوگران که خودکار بیک را به ایران آورد و تولید مداد سوسماری را متحول ساخت،از همان سال های نوجوانی در دهه ۱۳۲۰ وارد میدان کسب و کار شد و به پیشرفت های بزرگی در بازار و تولید نوشت افزار رسید.
او برای اولین بار در دهه ۴۰ مردم ایران را با پدیده ای به نام خودکار آشنا کرد و چنین نامی بر آن نهاد تا جایگزین بی دردسری برای خودنویس باشد.
🖊خودش می گوید که شاید می شد نام بهتری به جای خودکار برگزید اما این اولین واژه ای بود که بعد از آشنایی با این پدیده به زبان جاری کرد.
علی اکبر ۲۳ سال داشت که نبوغ خود را به رخ کشید،در سال ۱۳۳۲ او در حجره پدر کار می کرد که پدرش یک محموله بزرگ مداد ژاپنی خریداری کرد،آن زمان اجناس ژاپنی کیفیت خوبی نداشتند و چندان پر طرفدار نبودند.
💡علی اکبر به دنبال راه حلی بود تا با فروش مدادها هم پدر را از آن ها خلاص کند و هم خود پولی به دست آورد،او به دنبال راهکاری برای ایجاد جذابیت در این مدادها بود تا مورد توجه دانشآموزان قرار گیرد.
غروب آن روز به کارگاه یک جوان ارمنی که قالبساز بود رفت و از او خواست قالب کله عصا بسازد که وقتی روی مداد قرار میگیرد، مداد به شکل یک عصای کوچک در بیاید و قالب کوچکی هم بسازد که به وسیله آن،دو مداد روی هم سوار شوند.
صاحب کارگاه ایده را بهخوبی اجرا کرد و مداد در واقع عصایی زیبا بهطول دو مداد با منگولهای در قسمت بالا شد،به همسرش که در آن زمان ۱۴ ساله بود گفت آیا میتواند با کلافهای نخ ابریشم منگوله درست کند،پاسخ او مثبت بود.
فردا صبح نزد پدرش رفت و یک صندوق مداد با شرط پرداخت یک ماهه از پدرش خرید و آن را به منزل برد و به کمک همسرش آن مداد را به شکل نمونه درست کرد،وی مطمئن شد که با سود فروش آنها،میتواند سرمایه خوبی دستوپا کند و بر همین اساس به همسرش قول خرید خانه و طلا را داده بود.
مدادها را پیش یک حراجی در بازار ناصر خسرو برد که چیزهای مختلف از جمله ساعت میفروخت،حراجی پس از دیدن مدادها توجهی به آنها نکرد،احساس شکست میکرد.
🔆ناگهان اندیشهای به ذهنش رسید،
از دستفروش پرسید:سود فروش تو در یک ساعت چقدر است⁉️
پاسخ شنید:۲۰ تومان.
وی پیشنهاد کرد ۲۰ تومان را به وی بپردازد تا به جای آن مدادها را روی میز حراجی بگذارد.
پس از اینکه مدادها روی میز ریخته شد طی نیم ساعت فروخته شدند،این موفقیت به گونهای او را به وجد آورد که تحقق تمام رویاهایش را ممکن دانست.
خودش روایت کرده ست که کسب موفقیت برایش از سود مهمتر بوده است،پس از این رویداد زیرزمین منزل را کارگاه مداد عصایی کرد و در طول چند روز،همه مدادها را فروخت و سرمایه لازم برای کارهای بعدی را به دست آورد،پس از آن بسیاری از تجار نوشتافزار اینگونه مدادها را به شرکتهای سازنده مداد سفارش دادند.
⭕️▪️نتیجه گیری راهبردی:
بسیاری از مردم برداشتهای و تصورات نادرستی از خلاقیت دارند. این برداشتها باعث شده که آنها خلاقیت را موضوعی پیچیده و دستنیافتی تصور کنند. در زیر سه خصوصیت از خلاقیت ارائه شده که در صورت توجه به آنها میتوان بیشتر با مقوله خلاقیت آشنا و مانوس شد:
۱- خلاقیت مختص افراد خاص نیست و همه مردم دارای این توانایی هستند. گرچه سطح آن در افراد مختلف متفاوت است. در واقع خلاقیت چیز عجیب و غریبی نیست، بلکه یکی از خصوصیات و تواناییهای بشر است و ما حتی برخی اوقات بدون آن که شناختی از خلاقیت داشته باشیم، در حل مسائلمان از آن استفاده میکنیم.
۲- خلاقیت یک مهارت اکتسابی و قابل یادگیری است. افراد با هر سطحی از خلاقیت، قادر به فراگیری و ارتقاء سطح خلاقیت خود هستند.
۳- خلاقیت منحصر به امور و فعالیتهای خاص نیست. بعضی از مردم خلاقیت را منحصر به فعالیتهای هنری میدانند. برخی نیز آن را مختص فعالیتهای سطح بالا و اختراع و اکتشاف میدانند. در صورتی که کاربرد خلاقیت بسیار گسترده بوده و شما میتوانید از آن در کارها و مسائل کوچک زندگی روزمره تا مسائل بسیار پیچیده علمی و در سطح جهانی استفاده نمایید.