مردان و زنان از ساختار مغز یکسانی برخوردارند
براساس نظریات یک متخصص اعصاب، فرضیههای چون عدم توانایی خواندن نقشه توسط بانوان و شدت احساسات کمتر در مردها بهدلیل تفاوت در ساختار مغز آنها، نادرست بوده و چنین نظریهای صحیح نیست. وی عنوان کرده است که زنان و مردان دارای ساختار مغز یکسانی بوده و تفاوتی در مغز آنها وجود ندارد.
زمانی که اختلافی بین زنان و مردان پیش آید، این دو جنس تا حدودی حرف همدیگر را متوجه نشده و در واقع گویا دو انسان از دو فرهنگ متفاوت با زبان متفاوتی با یکدیگر صحبت میکنند.
مطمئنا تا حال سخنان و نظریاتی را دربارهی تفاوت ساختار مغز خانمها و آقایان شنیدهاید. این پندار در طول تاریخ منتقل شده و تقریبا مورد قبول بسیاری از انسانها است.
اما یک متخصص اعصاب چنین نظریهای را کاملا رد کرده است. براساس نظریات این متخصص، تفاوتی در ساختار مغز یک مرد با زن وجود ندارد و همه ی انسانها از ساختار مشابهی در مغز خود بهره میبرند. بلکه شرایط و انتظارات منجر به عکسالعمل متفاوت زنان و مردان میشود.
پروفسور گیناریپون از دانشگاه آستون بیرمنگان بریتانیا، اعلام کرده است که نمیتوان با بررسی مغز یک انسان در محیط آزمایشگاه به این نتیجه رسید که این مغز متعلق به یک مرد یا زن است.
وی معتقد است که تفاوتهای ناچیز موجود بین مغز مرد و زنها نه بهدلیل وجود تفاوتهای ژنتیکی، بلکه در اثر محیط اطراف است که اثرات خود را روی فرد مورد نظر میگذارد.
مطمئنا در هر جامعهای مردان آن جامعه مشخصاتی دارند که نمیتوان هیچیک از این ویژگیها را در بانوان مشاهده کرد و این دلیل بر تفاوت ساختار مغزی این دو جنس نیست، بلکه رفتارها و ویژگیهای مردانهی مرسوم بهدلیل انتظارات جامعه در میان جنس مذکر اشاعه پیدا میکند. مردان با درک این موضوع بهطور ناخودآگاه برای تکرار این الگو و پاسخ به انتظارات موجود رفتار کرده و در نتیجه بخشی از مغز خود را که پاسخگوی این نیازها است، پرورش میدهند، از اینرو است که مردان در اثر تمرین ناخواستهی مغز خود در برخی زمینه ها بهتر از زنان عمل میکنند.
همچنین وی مثالی را نیز در مورد بانوان بیان میکند. برای مثال بسیاری از خانمها قادرند بطور همزمان چندین کار را انجام دهند، این بهدلیل توانایی انحصاری مغز این افراد نیست، بلکه مسئولیتها واگذار شده به بانوان بهگونهای است که رفته رفته این توانایی در آنها تقویت شده و در نتیجه با کرد بیشتر این ویژگی در اغلب بانوان، اینگونه پنداشه میشود که قابلیت انجام چند کار همزمان در بانوان یک ویژگی ذاتی و برخواسته از ساختار مغز این افراد است.
مسالهای که در این بین تا حدودی کمرنگ در نظر گرفته میشود، میزان نفوذپذیری و تربیتپذیری مغز است که درصورت قرار گرفتن در شرایط متفاوتی و با آن وفق یافته و در نتیجه به آن سمت و سو میرود.
وی همچنین از تاثیر اسباببازیها در دوران کودکی نیز از عوامل موثر در این مورد یاد کرده است. بسیاری از اسباببازیهای مختص به کودکان دارای ساختاری آموزشی است، در حالی که اسباببازیهای دختران حول درونمایهای پرورشی ایجاد شدهاند. این اسباببازیها در آغازین روزهای زندگی یک کودک، مسیر طرز فکر روتین یک دختر یا پسر را نقش میدهد.
در بسیاری از موارد باید با نافرمانی مغز خود به مبارزه بپردازیم، تا آن را از یکنواختی خارج کنیم. برای مثال باید با عادات غیر مردانه و همچنین انجام کارهایی که در جامعهی سنتی ما بیشتر زنان به آن میپردازند، عادات منتسب به مردانگی را کمرنگتر کنیم. برای مثال در جامعهی ما و در بسیاری از نقاط دنیا، عدم مهارت برابر مردان و زنان در رانندگی به ساختار مغزی آنها نسبت داده میشود، در حالی که این مساله ارتباطی با ساختار مغزی نداشته و در اثر برخی انتظارات و مسائل فرهنگی شاهد ضعف نسبی رانندگی در برخی از بانوان هستیم. در نتیجه میتوان با تغییر عادات روزانه و همچنین حرکت در جهت خواستههای درونی، این باور را که برخی از عادات مخصوص به مردان و زنان بوده و ناشی از ساختار مغزی آنها است، باطل کرد.