اخبار عمومی
روستای خرسدرعلیا بعد از سیل
ساعت ۴ صبح از صدای انفجار لوله پتروشیمی بیدار میشوند و خودشان را به تپههای روستا میرسانند. ساعت ۷
صبح رودخانه کشکان طغیان میکند و آب همه زندگی و روستایشان را جلوی چشمانشان میشوید و میبرد؛ انگار
نه انگار که کسی آنجا خانهای داشته و زندگی میکرده است.
از روستای «خرسدر علیا» و خانههایش که ۱۵۰ نفر در آن زندگی میکردند، فقط مدرسهای که بچهها در آن درس
میخواندند باقی مانده و بس. اهالی روستا بنا بر موقعیت مدرسهی باقی مانده تشخیص میدهند درِ حیاط
خانهشان از کجا باز میشده است چون سیل پِی خانهشان را هم شسته و برده است.
«هلال احمر، نیروهای امدادی و ارتش فکر میکنند از اول اینجا روستایی نبوده است به همین دلیل بعضی از آنها
سخت باور میکنند که ما نیاز به کمک داریم. بعد از روزها بیخانمانی به هر سه خانواده یک چادر دادهاند. زنان هیچ
وسیلهای برای پخت و پز ندارند و اقواممان در روستای بالادست کنسرو و نان برایمان میآورند. بچهها لباس برای
پوشیدن ندارند. یک جفت پوتین سربازی به من دادهاند و آنقدر تنگ است که پوست انگشتان پایم بلند شده است.
هر کسی هم که پوتینها را پایم میبیند فکر میکند من نیروی امدادی هستم».
این حرفها را «امید یوسفوند» یکی از اهالی روستا میگوید و ادامه میدهد: «هر کمکی که میرسد اهالی
روستای بالادست که آب از کنار خانهشان رد شده، میگیرند و اگر هم چیزی به ما برسد همهی اهالی روستا باید
در صف بایستند. ما هم آنقدر ضعف بدنی داریم که توانایی ایستادن در صف را نداریم. میترسیم دست و پایمان هم
بشکند و درد دیگری به دردهایمان اضافه شود. پدرم که ۷۰ سال دارد میگوید چنین چیزی در طول عمرش سابقه
نداشته است».
اهالی روستای «خرسدر علیا» هر شب به نوبت نگهبانی میدهند تا رانندههایی که جاده را نمیشناسند و
مسیرشان به آنجا خورده، متوجه جادهای که سیل شسته و برده بشوند و شاهد اتفاق ناخوشایند دیگری نباشند.
حالا ۳۰ خانوادهای که زمانی تمام جمعیت روستای «خرسدر علیا» بودند، به کمک نیاز دارند، سقفی که بالای
سرشان باشد، مواد غذایی، پوشاک و لوازمی که بتوانند پخت و پز کنند.
صحنهای از خانههای روستای «خرسدرعلیا» قبل از سیل توسط بیات آزادبخت عکاس ایسنا ثبت شده که البته حالا
اثری از آنها باقی نمانده است.
خرسدر علیا، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان پلدختر در استان لرستان است.
منبع : ایسنا