اقتصادی شدن صنعت برق
صنعت برق
ایجاد «بازار هوشمندانه» پیش نیاز اقتصادی شدن صنعت برق
طی سال های اخیر ساختار صنعت برق در کشورهای مختلف متحول شده و از حالت متمرکز و
دولتی به حالت غیرمتمرکز تغییر وضعیت داده است؛ در این ساختار، بخش خصوصی در جایگاه
عمده فروشی برق حضور دارد.
در ساختارهای جدید، سیستم های تولید، انتقال و توزیع برق از یکدیگر مجزا شده اند و به صورت
مستقل اداره میشوند و بخش خصوصی به عنوان فروشنده برق، در بازاری هوشمندانه نقش آفرینی
می کند که در آن دولت نقش قاعده گذار را دارد.
برق به عنوان قلب تپنده صنایع و موتور پیشران تمدن بشری، از شاخص های اثرگذار بر وضعیت
اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و رفاهی جامعه به شمار می رود. صنعت برق، سال ها
به عنوان یک خدمت عمومی تلقی می شد و از همین رو، انحصاری و غیررقابتی بود.
اما در دو دهه گذشته صنایع برق در جهان با دگرگونی های ساختاری و بنیادینی همراه شده اند.
این دگرگونی ها برق را از یک کالای انحصاری و غیررقابتی به یک کالای تجاری تبدیل کرده است.
با این وجود ماهیت فنی نسبتا پیچیده ی تولید و عرضه برق سبب شده است تا تبدیل آن به یک
کالای تجاری نیز با پیچیدگی هایی همراه باشد.
این دگرگونی ها عمدتا با اهداف ذیل اجرا شده است:
- کاهش تصدی گری دولت و تفکیک فعالیت های حاکمیتی از تصدی گری
- توسعه مالکیت عمومی از طریق واگذاری سهام شرکت های بخش برق
- ایجاد محیط رقابتی و جلوگیری از انحصار دولت، با هدف افزایش بهره وری، ایجاد حق انتخاب برای مشتریان و فراهم کردن شرایط سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران بخش خصوصی
- شفافیت هزینه ها، با هدف منطقی تر کردن برنامه ریزی توسعه شبکه و تأسیسات برق
- آشکارسازی قیمت ها، با هدف واقعی شدن نرخ برق و جلوگیری از اسراف در مصرف برق
- جبران کمبود منابع دولتی برای سرمایه گذاری
- ایجاد شرایط با ثبات از حیث قابلیت اطمینان و پایداری شبکه
حرکت از انحصار دولتی به مشارکت بخش خصوصی
در اغلب نقاط دنیا تولید برق تا سالهای اخیر مشمول وضعیت انحصار طبیعی بوده است؛
یعنی یک یا چند تامینکننده تمام یا بخش بزرگی از تقاضاهای خرید متقاضیان را فراهم نموده اند. اجزای اصلی تامین برق، یعنی تولید، انتقال و توزیع، بهطور پیشفرض در قالب سازمانهای موسوم به «صنایع برق» در کنار یکدیگر قرار میگرفتند.
عملکرد این صنایع در کشورهای توسعه یافته در مقایسه با کشورهای در حال توسعه به مراتب بهتر بوده است؛ اما هزینههای سرسامآور عملیاتی، هزینه ساختوساز، هزینه سربار تاسیسات جدید، قیمتهای بالای خردهفروشی برق و کاهش هزینه تولید در تاسیسات جدید که با کاهش قیمت گاز طبیعی و ساخت ژنراتورهایی با کارآیی بیشتر ممکن شد، موجب شده است این صنایع برای ایجاد تحولات بنیادین تحت فشار قرار بگیرند.
هدف از این تحولات ایجاد سازوکارهایی نوین در صنعت برق بوده است که منافع درازمدت جامعه را تامین و تضمین کند؛ که این منافع در قالب قیمت مناسبتر و سطح خدمات بالاتر به مصرفکنندگان انتقال مییابد.
ایجاد بازار هوشمندانه پیش نیاز اقتصادی شدن صنعت برق
این منافع از طریق ایجاد بازاری هوشمندانه برای عمدهفروشی برق ایجاد میشود، زیرا این رقابت همچون مشوقی برای تولیدکنندگان عمل خواهد کرد تا هزینههای ساختوساز و هزینههای عملیاتی تاسیسات جدید و قدیمی خود را کنترل و نوآوریهای فنی در صنایع برق را حمایت کنند.
در ساختار جدید بر خلاف ساختار قدیمی، سیستم های تولید، انتقال و توزیع از یکدیگر مجزا می گردند و به صورت مستقل اداره میشوند. در حال حاضر در اکثر کشورهای دنیا بازار برق راهاندازی شده و یا اینکه در حال مطالعه و راهاندازی میباشد. شماتیک این بازار در ادامه آمده است:
ایجاد بازار برق به وضوح باعث افزایش رقابت پذیری می شود. این رقابت در میان کاربران شبکه های برق سبب میشود سطح کیفیت خدمات بهبود یابد و ریسک بهکار گرفتن فناوریهای نو و بروز اشتباهات در صرف هزینههای عملیاتی و ساختوساز، از مصرفکنندگان به تامینکنندگان منتقل شود.
دولت نیز در این بازار باید نقش قاعده گذار را داشته باشد؛ به گونه ای که در نهایت خرید برق توسط مصرف کنندگان با مشکل مواجه نشود. در واقع این دولت است که باید طراحی بازار را به گونه ای هوشمندانه انجام دهد تا ضمن حضور بخش خصوصی، منافع عمومی از طریق آن تامین گردد.
منبع : مقاومتی نیوز