سلامت

اعتماد به نفس بیش از حد چه زمانی سودمند و چه زمانی مضر است؟

اعتماد به نفس بیش از حد چه زمانی سودمند و چه زمانی مضر است؟

 

فکر می‌کنید زندگی افرادی که از اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد بالایی برخوردارند، چگونه پیش می‌رود؟ آیا آن‌ها عموماً پاداش و ترفیع می‌گیرند و مورداحترام سایرین هستند؟ یا اینکه ما نمی‌توانیم به این افراد اعتماد کنیم و از همکاری با آن‌ها اجتناب می‌کنیم؟ تحقیقات استادان دانشگاه‌های نوتردام و نیویورک و یوتا نشان می‌دهد که پاسخ این سؤال، احتمالاً به نحوه‌ی ابراز اعتمادبه‌نفس این افراد بستگی دارد.

یکی از راه‌های ابراز اعتمادبه‌نفس، جملاتی است که به‌صورت شفاهی بیان می‌شوند. زمانی که ما چیزی را قضاوت می‌کنیم، اطمینان خود را از پیش‌بینی‌های احتمالی، با عبارات و ارقام خاصی نشان می‌دهیم (مثلاً من ۹۰ درصد مطمئن هستم)، یا عملکرد خودمان را نسبت به دیگران می‌سنجیم (من در زمره‌ی ۱۰ درصد افراد برتر قرار دارم). بسیاری از تحقیقاتی که در مورد اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد صورت می‌گیرند، به ابراز شفاهی اطمینان افراد می‌نگرند. زیرا این عبارات را می‌توان به‌وضوح با کارایی یا خروجی‌های واقعی افراد مقایسه کرد.

اما عبارات شفاهی، تنها راه ابراز اعتمادبه‌نفس نیستند. اغلب مردم، اطمینانی را که به شخص خود دارند، از راه‌های غیرکلامی، مانند زبان بدن و تن صدا نیز نشان می‌دهند. به‌عنوان‌ مثال، افراد با اعتمادبه‌نفس، متمایل‌اند رفتار مسلطی داشته باشند؛ آن‌ها بلند، غرا و سریع صحبت می‌کنند و معمولاً مکالمات را با بیان عقیده‌ی شخصی خود آغاز می‌کنند. به‌علاوه، سر خود را برای تأکید گفته‌هایشان تکان می‌دهند و به‌طورکلی، حضور وسیع‌تری در اتاق دارند. آن‌ها قدرتمند و متفاوت با سایرین به نظر می‌رسند. بااین‌حال این روش‌های ابراز غیرشفاهی اعتمادبه‌نفس، همیشه به‌درستی درک نمی‌شود؛ زیرا مسائلی مانند فرهنگ و مضمون می‌توانند رفتار انسان‌ها را تحت مفاهیم مختلفی تعبیر کنند.

When Overconfidence Is Liability

هر دو کانال ارتباطی اعتمادبه‌نفس (کلامی و غیرکلامی)، تا حد بسیار زیادی در جلب‌توجه مثبت مردم و نفوذ در آن‌ها تأثیرگذارند. طبق یک فرضیه (پیش‌فرض فرضیه کالیبراسیون)، ما عموماً تصور می‌کنیم که مردم، از سطح اعتمادبه‌نفس خود آگاهی دارند. همچنین، فرض را بر این می‌گذاریم که آن‌ها، اعتمادبه‌نفس خود را صادقانه ابراز می‌کنند (این موضوع، یکی از سوگیری‌های متداول نسبت به واقعیت است)؛ مگر اینکه برخی شرایط خاص، خلاف این موضوع را نشان دهد. به همین علت وقتی‌ که با اعتمادبه‌نفس دیگران روبرو می‌شویم، متمایلیم که آن را قانع‌کننده و قابل توجیه بدانیم.

اما گاهی اوقات، ما اطلاعات دیگری به‌دست می‌آوریم که حاکی از اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد بالا و غیرواقعی فرد مخاطب است. در این شرایط، ما پیش‌فرض اولیه‌ی خود را تغییر می‌دهیم و دومین فرض یا گمان خود را باور می‌کنیم: شاید فرد مخاطب، بیش‌ازحد مطمئن صحبت کرده یا زبان بدن او اطمینانی را نشان داده است که واقعیت ندارد. در این شرایط، نتایج تحقیقاتی که در مورد پیامدهای اعتمادبه‌نفس کاذب صورت گرفته‌اند، کمی پیچیده‌تر می‌شوند.

به گزارش از چند تحقیق، زمانی که اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد در طول یک فعالیت گروهی دیده می‌شود، به شهرت و اعتبار فرد لطمه‌ای نمی‌زند. بیایید این نتیجه را به‌صورت ساده‌تری توضیح بدهیم: فرض کنیم شخصی مدعی است که عملکرد فوق‌العاده خوبی دارد، اما بعداً در عمل مشخص می‌شود که به همان اندازه عالی نیست. در این صورت موقعیت اجتماعی او در گروه، نسبت به فردی که مطابق با استانداردها عمل کرده، آسیب چندانی نمی‌بیند. به همین علت محققان می‌گویند: «مزایای اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد، به هر قیمتی، از هزینه‌های آن بیشتر است.»

When Overconfidence Is Liability

اما تحقیقات دیگری، با استناد به تصاویر و ویدیوهای مردم، نشان می‌دهند که شاهدان عینی و متقاضیان شغلی که به‌صراحت اعتمادبه‌نفس بسیار بالایی را ابراز می‌کنند، پس‌ از اینکه اطلاعات بیشتر، خلاف گفته‌های آن‌ها را ثابت می‌کند، اعتبار خود را به‌شدت از دست می‌دهند. به نظر می‌رسد که این افراد با ابراز فروتنی، اعتبار خود را تا حد بیشتری حفظ می‌کنند.

در یک‌سری از مطالعات که اخیراً در ژورنال روانشناسی شخصیتی و اجتماعی (Journal of Personality andSocial Psychology) منتشر شده، الیزابت تنی استادیار دانشکده‌ی مدیریت دانشگاه یوتا، ناتان میکل محقق دانشگاه نوتردام و دیوید هانساکر دکتر و محقق دانشگاه نیویورک، به بررسی علت نتایج متناقض تحقیقات پیشین پرداختند. در تحقیقات جدید، محققان به یک الگوی جالب پی بردند؛ تحقیقاتی که در گذشته در مورد نتایج رفتار فردی در میان یک گروه صورت گرفته بود، عمدتاً حاکی از ابراز اعتمادبه‌نفس غیرکلامی بوده‌اند. در حالی‌ که مطالعاتی که روی تصاویر و فیلم‌ها متمرکزشده بودند، حاکی از بیان مستقیم و گفتاری اعتمادبه‌نفس بودند. به همین علت، محققان موضوع دیگری را مورد آزمایش قرار دادند: آیا شیوه‌ی اظهار اعتمادبه‌نفس، روی عواقب آن تأثیر می‌گذارد؟

در اولین مرحله از تحقیقات، استادان دانشگاه از ۴۴۴ شرکت‌کننده‌ی آنلاین درخواست کردند که بین دو نامزد احتمالی برای همکاری در یک وظیفه، یکی را انتخاب کنند؛ یکی از نامزدها، فردی مطمئن و با اعتمادبه‌نفس و نفر دوم، شخصی محتاط بود. درصد بالایی از شرکت‌کنندگان، فردی را برای همکاری انتخاب کرند که به عملکرد خود اطمینان داشت. این نتایج، صرف‌نظر از این بود که نامزد مربوطه، اعتمادبه‌نفس خود را به‌صورت شفاهی و واضح بیان کند، یا شرکت‌کنندگان از طریق فیلم و تصاویر به اطمینان خاطر بالای او پی ببرند. پس‌ از این انتخاب، شرکت‌کنندگان اطلاعات مفیدی را دریافت کردند که به آن‌ها کمک می‌کرد اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد متقاضی را تشخیص بدهند. این اطلاعات ثابت می‌کرد که تمام نامزدها، از عملکرد متوسطی برخوردارند.

در این مرحله، یعنی پس از آشکار شدن عملکرد واقعی متقاضی، نتایج به‌طرز محسوسی تغییر کرد. اگر نامزد منتخب، اعتمادبه‌نفس خود را به‌طور شفاهی و از طریق کلام ابراز کرده بود، اعتبار خود را به‌شدت از دست می‌داد و شرکت‌کنندگان کمتری خواهان همکاری با او بودند. درواقع شرکت‌کنندگان ترجیح می‌دادند با نامزد محتاط همکاری کنند. از طرف دیگر، اگر نامزد منتخب، اعتمادبه‌نفس خود را به‌طور غیرمستقیم نشان داده بود، مزیت و اعتبار خود را از دست نمی‌داد و همچنان، موردعلاقه‌ی شرکت‌کنندگان بود.

When Overconfidence Is Liability

محققان این آزمایش را با نامزدهای زن و مرد، با دو نوع مختلف از وظایف (یک آزمون عاطفی IQ و حدس زدن سن غریبه‌ها بر مبنای عکس آن‌ها) تکرار کردند. نتایج مطالعات، الگوهای قبل را تائید می‌کرد. در ابتدای کار، نامزدها همیشه از اعتمادبه‌نفس بالا سود می‌بردند. اما اگر عملکرد آن‌ها مطابق با انتظارات مردم نبود، کانال ارتباطی (گفتاری/رفتاری) یک عامل مهم و تعیین‌کننده در خصوص سطح مطلوبیت نامزدها به شمار می‌رفت.

استادان دانشگاه در مطالعات بعدی خود، این تست‌ها را با ۲۵۶ دانشجوی دوره‌ی کارشناسی تکرار کردند. به برخی از این دانشجویان، اجازه داده شد که با نامزدها ملاقات کنند، از آن‌ها سؤالاتی را بپرسند و رفتار غیرکلامی آن‌ها را مشاهده کنند. گروه دوم از دانشجویان، فقط شرایط رفتاری نامزدها را (با همان عبارات مطالعات اول) شنیدند. حالا محققان شاهد نتایج قوی‌تری بودند.

چرا کانال ارتباطی، چنین نقش مهمی در معتبر یا نامعتبر دانستن اعتمادبه‌نفس کاذب ایفا می‌کند؟ یکی از ویژگی‌های رفتارهای غیرکلامی این است که آن‌ها مثل عبارات شفاهی و گفتاری، به‌وضوح به یک ادعای خاص و دروغین دلالت نمی‌کنند. محققان می‌خواستند تأثیر این موضوع را نیز موردبررسی قرار دهند.

مطالعات بعدی با حضور ۴۶۲ شرکت‌کننده‌ی آنلاین برگزار شد. درست مانند اولین مجموعه‌ی تحقیقات، بازهم از شرکت‌کنندگان خواسته شد که بین دو نامزد همکاری، یکی را انتخاب کنند. پس‌ از آنکه مشخص شد کیفیت عملکرد نامزدها، پایین‌تر از سطح ادعای آن‌ها است، محققان برای شرکت‌کنندگان توضیح دادند که نامزدها اعتمادبه‌نفس کاذب در خصوص توانایی‌ها و قابلیت‌های خود را کاملاً انکار می‌کنند. نتایج نشان می‌داد که انکار اعتمادبه‌نفس کاذب رفتاری، بیش از انکار اعتمادبه‌نفس کاذب گفتاری، پذیرفته می‌شود. این نتایج، نکته‌ی مهمی را ثابت می‌کرد: افرادی که اعتمادبه‌نفس بالای خود را به‌صورت رفتاری نشان داده بودند، در صورت انکار این مسئله، مزیت بسیار بالایی نسبت به سایر افراد ِ با اعتمادبه‌نفس گفتاری به‌دست می‌آوردند؛ یا به‌عبارت‌دیگر، انکارپذیری ماجرا، یک مزیت مهم برای افرادی محسوب می‌شد که اعتمادبه‌نفس کاذب خود را از کانال‌های رفتاری ابراز می‌کردند.

When Overconfidence Is Liability

محققان در مطالعات بعدی نیز شواهدی یافتند که حاکی از اهمیت کانال ارتباطی و قانع‌کننده بودن انکار بودند. آن‌ها در مطالعات جدید، از پارادایم قاضی – مشاور استفاده کردند. ۳۰۲ دانشجوی دوره‌ی کارشناسی رشته‌ی مدیریت و کسب‌وکار، باید به‌عنوان مدیرانی عمل می‌کردند که وظیفه‌ی ارزیابی مشاوران را به عهده داشتند. این مشاوران، اطمینان و اعتمادبه‌نفس یا محتاط بودن خود را در یک ویدیوی ضبط‌شده، اظهار کرده بودند. ادعای آن‌ها، در سطوح مختلفی بیان‌ شده بود؛ به‌نحوی‌ که اگر بعدها ادعای خود را منکر می‌شدند، باورپذیری انکار آن‌ها در درجات مختلفی رده‌بندی می‌شد. به‌عنوان‌مثال، در یکی از شرایط موردبحث، مشاوران اعتمادبه‌نفس بالا یا پایین خود را از طریق یک ویدیوی بدون صدا نشان می‌دادند، که به‌نوعی رفتار غیرکلامی آن‌ها محسوب می‌شد (به‌عنوان‌مثال سر تکان دادن برای تائید مسئله و نظیر آن).

این مطالعات، نتایج تحقیقات قبلی را تکمیل کرد. اعتمادبه‌نفس، تا زمانی که قصور یا نادرستی ادعای فرد ثابت نشده بود، یک ویژگی شخصیتی سودمند و پرمنفعت بود؛ اما اگر این قصور یا نادرستی آشکار می‌شد، مشاورانی که از اعتمادبه‌نفس بسیار بالا و کاذب برخوردار بودند؛ هزینه‌ی زیادی متحمل می‌شدند. اما افرادی که اعتمادبه‌نفس خود را از راه‌های غیرکلامی ابراز کرده بودند (که تا حد بیشتری قابلیت انکار داشت)، کلیه‌ی سود و مزایای اولیه را از دست نمی‌دادند.

چرا برخی از مردم، به خاطر اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد خود هزینه می‌دهند و برخی دیگر نه؟ مطالعات بالا، یکی از دلایل این امر را اثبات می‌کند. به یاد داشته باشید که وقتی مردم، اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد بالای خود را در مورد دانش و توانایی‌های فردی، به‌صورت غیرکلامی بیان می‌کنند، پاسخگو نگه‌داشتن آن‌ها، کار سخت‌تری است. بسیار مهم است که نشانه‌های رفتاری آن‌ها را تشخیص بدهیم، نظیر بلند حرف زدن یا بالا و عقب نگه‌داشتن سر، یا تلاش برای مسلط شدن بر مکالمات. به‌این‌ترتیب می‌توانیم از نفوذ و تأثیر افرادی که از اعتمادبه‌نفس کاذب برخوردارند، اجتناب کنیم. به‌علاوه می‌توانیم با پرسیدن سؤالات خاص، اعتمادبه‌نفس همکارانمان را ارزیابی کرده و صحت ادعای آن‌ها را در طول زمان بسنجیم.

منبع HBR

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا